💥 مشهد
💥 بهبهان - کانون شورشی ۶۴۵
💥 شیراز، کرج، شهرری
💥 گرگان - ۱۶فروردین ۹۹
من شورشیام چل ساله که خاکم
بغضی تو سینهش حبسه و کینهش
مث یه بمبه که تو خیابون شده منفجر
من شورشیام احساس رهائیمو
دستبن نمیتونی بزنی تا گفتم
مرگ بر تو زندگی آغاز شد، منتشر
من شورشیام صدصد میکُشی ولی
هستم هنوزم و پوزتو میمالم
به خاک ذلت ملت نمیخوانت
اگه نتو بستی ولی خط وصله
خط ما بین قلبامون اصله
من شورشیام زادهٔ فقرم
توی تهرون گورخوابم
اهوازِ بینفسموندهٔ توی تب و تابم
تو فکر سقفی تو سرپلذهابم
بلوچم که توی کپر زیر موج شن در التهابم،
زایندهرودٍ تشنهٔ آبم
ولی تو با گوله دادی جوابم
من شورشیام اگه با تو نجنگم قطعاً اینجا میمیرم
اگه با تو بجنگم شاید!
ولی حقمو بیشک میگیرم
من شورشیام انکار توأم
سرچشمهٔ روشن تأثیرم
من روحِ تهاجم بیوقفه
حتمیت لحظهٔ تغییرم
من اون تاکسی رونی که بنزینشو بردی
اون مالباخته که داروندارشو خوردی
اون کولبری که دوستشو کشتی
اون دخترآبی که حقشو مشتی
فسیل وحشی ازش گرفتنو
پرش رو چیدنو یه عمر چریدنو
حالا ببین منو
من شورشیام هماسم اون که
اسمشو نداد بِت اون دختری که
زیر شکنجه پر زد و رنج آزادی رو برد
پر شده حالا جاش
میترسی از تکرار صداش
من شورشیام همه راها رو رفتم
حریق خونبار شصت و هفتم
خروش و ضجهٔ مادریام که
بچهشو توی باغچهٔ خونه خاک کرد
اینا روکه نمیشه از تاریخ پاک کرد
من شورشیام اگه با تو نجنگم قطعاً اینجا میمیرم
اگه با تو بجنگم شاید!
ولی حقمو بیشک میگیرم
من شورشیام انکار توأم
سرچشمهٔ روشن تأثیرم
من روحِ تهاجم بیوقفه
حتمیت لحظهٔ تغییرم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر