۱۴۰۰ اردیبهشت ۱۷, جمعه

کانون‌های شورشی جوشش خستگی‌ناپذیر تلاشها برای آزادی ایران ـ قلبها، واژه‌ها و پیوندها

 


نگاهی به نامه‌های دریافتی از کانونهای شورشی

آیا به این خاطر نیست که آنان شرافت انسانی را با وفاداری به آرمان آزادی در سیاه‌ترین فصل این میهن گرامی داشتند؛ گرامی‌داشتی با بذل عزیزترین سرمایهٔ هر انسان یعنی گوهر جان.

آنان زنده‌اند؛ همان‌گونه که آب زنده است و نور و گل سرخی که به طراوت نرم نسیم شالی از عطر می‌بخشد.کانون‌های شورشی جوشش خستگی‌ناپذیر تلاشها برای آزادی ایران ـ قلبها واژه‌ها و پیوندها

داستان آنان و تمام جان‌باختگان مجاهدین، داستان پری کوچک فروغ فرخزاد در شعر تولدی دیگر است. پری کوچک غمگینی که در اقیانوس خلق مسکن دارد. شبانگاهان دلش را در نی‌لبکی چوبین می‌نوازد و با بوسهٔ رگبارها بر اندام ملتهب خویش، در چهرهٔ خونین فلق آرام آرام محو می‌گردد و سحرگاهان در روییدن بازوان عاج سپیده‌دمان با بوسهٔ خورشید دوباره به دنیا می‌آید.

داستان نسلی که برای زندگی خلق خویش از زیبایی‌های زندگی خویش به‌سادگی نوشیدن لیوانی آب درمی‌گذرد. نسلی که به زندگی عاشقانه نماز می‌برد. آن را می‌ستاید و بیش از دیگر زندگان زیبایی‌هایش را قدر می‌شناسد.

آنها برای تداوم جریان نیرومند زندگی، خود را نثار می‌کنند؛ برای ادامهٔ «خیابانی دراز که هر روز زنی با زنبیل از آن می‌گذرد»؛ به‌خاطر «طفلی که با گونه‌های شاداب از مدرسه برمی‌گردد»؛ و «نهال‌هایی که در باغچهٔ خانه‌ها کاشته شده‌اند» و «آواز قناریهایی که به اندازه‌یک پنجره می‌خوانند».

وقتی خمینی یک انقلاب نوپا را سر برید و برای مردم ایران سهمی باقی نگذاشت جز «پایین رفتن از یک پله متروک و به چیزی در پوسیدگی و غربت واصل گشتن»، آنان از این معاملهٔ ننگین تن زدند و بر این قانون ننگ‌نوشته برشوریدند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر